سلام بچه ها..من خیلی داغونم حالم خیلی خرابه.داریم خونمونو عوض میکنیم و منم مجبورم مدرسمو عوض کنم چون خیلی از مدرسمون دوره.بچه ها دارم از غصه دق میکنم.من بدون دوستام چیکار کنم؟آیسودا،دنیز،ستایش؟من بدون اونا میمیرم تنها دوستایی هستن که تو این 10سال بهشون وابسته شدم بدون اونا هیچ کاری نمیتونم بکنم.حداقل اون 3تا همدیگه رو دارن ولی من چیکار کنم؟وقتی برم مدرسه جدید سر کلاس،زنگ تفریح،اردوها،همش فکرم پیش اوناس.چجوری درس بخونم وقتی پیشم نیستن؟وقتی دنیز سر کلاس باهام نیست چیکار کنم؟دیگه سر کلاس با کی حرف بزنم به کی نامه بدم کی رو بغل کنم؟وای خدایا دارم دیوونه میشم....من بدون اونا نمیتونم برم مدرسه.وقتی اول مهر میرم مدرسه بجای اینکه با همه حرف بزنم،باید بشینم یه گوشه و بقیه رو نگاه کنم.میدونم بلاخره دوست پیدا میکنم ولی چجوری با خاطره دوستام کنار بیام؟من بدون دوستام بدون دنیز دیوونه میشم.نمیتونم زندگی کنم چه برسه به 9ماه مدرسه رفتن..هروقت به این موضوع فکر میکنم بدجور گریه میکنم مثل الان...وای خدایا خودت بهم صبر بده تا باهاش کنار بیام..خودت کمکم کن.....
سلام یاسی جونم ...........
ببین عزیزم گاهی اوقات ادم باید از بسیاری از دوستاش بگذره تا بتونه به زندگیش ادامه بده.......باور بعضی چیزا خیلی سخته!!!اما به مرور زمان احتیاج داره!!!!!
بعدش یک کشور دیگه که نم یخوای بری!!!!!می خوای محل خونتونو عوض کنین مطمئن باش دوستای خوب پیدا می کنی!!!!
میدونم عزیزم ولی نمیدونم چجوری باید بدون اونا سر کنم....
سلام عزیزم،درکت میکنم و میدونم که تحمل جدایی از دوست نزدیک خیلی سخته ولی نمیشه کاریش کرد.
ولی بدون اگه تومدرسه اونا رو نبینی همیشه تو قلبت میمونن.
ILOVEYOU
بدو بیا آپم با کلی ماجرا[نیشخند]
یاسی جون تو نباید اینقدر ضعیف باشی ببین اینا همه پیچ و م زندگیه منم سال دیگه باید از دوستام جدا بشم دوستایی که خیییییییییلی خیییییییلی بهشون وابسته هستم ولی خوب راهی جز این نیست زندگی همینه عزیزکم یه روز به نفع ما و یه روز بر عله ما باید آدم خودش رو با شرایط وفق بده راهی جز این نیست بعدم مگه جز آیسودا و دنیز و ستایش دوست دیگه ای برای تو توی این دنیا وجود نداره زمین در حال چرخش و همه چیز در حال تغییر پس ما هم باید تغییر رو بپذیریم حتی اگر تلخ باشه .
چرا وجود داره ولی من خیلی بهشون عادت کردم جز اونا دوست دیگه ای نمیخوام...
جدا شدن از دوستا سخته
خوب سرویس بگیر.مگه چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالام نشد اشکال نداره.اینقدر خودتو اذیت نکن.
نمیشه راهش دوره پولش خیلی زیاد میشه.ای بابا...
من این اهنگ وبلاگتو میخواااااااام
خیلی قشنگه. هر جا می رم دانلود کنم نمیشهههههههه
نمی تونی خودت برای دانلود بزاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرا میذارم
عزیزم خیلی برات ناراحتم آدم وقتی به یکی وابسته می شه سخته فراموشش کنه می دونم ولی بالاخره که باید ازشون جدا می شدی حالا یه وقتی این اتفاق می افتاد هر چی زود تر این اتفاق بیفته راحت تر باهاش کنار میای ولی گلم اینترنت واسه همین وقتاست دیگه
ولی نمی شه مامان بابا رو راضی کنی همون مدرسه بمونی ؟ شاید مسخره باشه ولی می تونی با وسایل نقلیه عمومی بره مگه چه قدر دوره؟ مدرسه من که تو روشن آباده از بابل تا اونجا با مینی بوس می رم
نه جایی که ما میریم تاکسی حکم طلا رو داره!!
درود گلم. منم این تجربه رو داشتم درسته که خیلی سخته ولی با مرور زمان باش کنار میای.تازه تو میتونی بیرون از مدرسه با دوستات در ارتباط باشی و ببینیشون و با هم خوش بگذرونید.خودت رو زیاد اذیت نکن عزیزم
یاسییاسی جونم نفسم عشقم جیگرم من همین جوری نابود شدم تو باحرفات نابودم نکن این چندشب به جایه خوابیدن صب ها گریه کردم دارم میمیرم دوست دارم رگم رو بزنم حیف که خدا جریت شو به من نداده حیف
فدات شم عزیزم.چرا آخه؟؟تو بیخود میکنی اگه بزنی منم میمیرم..
وای یاسی جونم بخدا اشکم دراومد میدونی یاد چی افتادم یاد موقعی که سحر میخواست بذاره از این شهر بره سحری که جونم بهش بسته بود اما نرفت موند بدترین کاری که در حقم میتونست انجام بده این بود که بمونه و نیاد مدرسه ی دانشگاه....
این خیلی سخته که بدون دلیل بخوای از کسی که بهش وابسته شدی دور بشی تو خوبه یه دلیل واسه جدایی داری اگه من جای تو بودم با پای پیاده هم میرفتم اما از دوستام دور نمیشدم
من هر سال این مشکل رو دارم سال بعدم معلوم نیست کلاسمون تشکیل بشه یا نه وای خدا من که دیگه نمیتونم تایپ کنم یاسی قدر دوستاتو بدون......
عزیزم منم خیلی دوست دارم اینکارو بکنم اما نمیشه...
یاسی خانم اونی که اهنگ پای پیاده رو خواسته بود حنانهههه بود نه حنا لطف کن دیگه اشتباه نگیر!!!!!!!!!
چه فرقی میکنه؟
سلام یاسی جون شرمنده من این مدت اصلا با اینترنت کارنکردم والا حتما بهت سر میزدم.درکت میکنم که چقد سخته بخوایی ازدوستات جدا بشی
آخه من وشکوه(شکوفه رو که میشناسی)شاید از هم جدابشیم آخه مامان شکوه کفت که میخوان از این این شهر برن تازه اگه نرن امکان داره مدرسه هامون جداشه هر دومون داریم دعا میکنیم که این اتفاقا نیفتن والا من که داغون میشم شکوفه رو نمیدونم
ببخشید که ناراحتت کردم......حالااز اینا گذشته این دوروزه پشت سر هم معاون مدرسمون زنگ میزنه خونمون ومنم از استرس ازخواب بیدار میشم بعد میفهمم که بامن کاری نداره وبا بابام کار اداری داره.......
خب دیگه زیاد حرف زدم تابعد بای....
سلام عزیزم.اشکال نداره.از ته دلم دعا میکنم جدا نشین.
فرق داره دیگه!!!!!!!!!!
فرقشو نمیدونی!